"آدمی موجودی تنهاست"
سلایق بی شمارند و آدمیان بسیار.همیشه در مواجهه ی دوکس،سلایق یک تن قربانی می شود .
تلخ آن است روزگاری که به خاطر چیزی بسیار حقیر،که آدمی خود حقارت آن را و میزانش را می شناسد ؛ این منبع عظیم ، این موجود پیچیده،این همه توانایی شناخته و ناشناخته - آدمی - او و همگی آنچه هست،فدای آن موضوع کوچک و بسیار کوچک میشود و او در مقابل این موضوع کوچک به زانو در می آید و فنا می شود و همچنان مسئله لاینحل باقی می ماند و فرصت او برای زیستن تمام میشود و در این باره او ، خود و زندگیش و احتمالا اطرافیانش را به پای این مشکل کوچک می سوزاند و فنا می کند .
مسئله ای بسیار کوچک مسئلهای بسیار بزرگ است آنقدر کوچک است که نمیتوان بر زبان راند نمیتوان دربارهاش صحبت کرد و م خواست و درخواست کمک کرد و آنقدر بزرگ است که تمام عمر و فکر و ذکر و شبها و روزها و اوقات و خواب و بیداری آدمی را به خود اختصاص داده و باقی تواناییهای بالقوه و لذات ممکن و امور جاری و وظایف و فرصت زیستن را می سوزاند و همه را در تصرف خود میگیرد و سرانجام لاینحل باقی می ماند
درباره این سایت